ضربان قلب من

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

این روزها تمام وقتمو کامل پرکردم طوری که سرشب ازخستگی  دلم میخواد بخوابم ولی به چند دلیل نمیشه اول اینکه اگه بخوابم نصف شب بی خواب میشم بعد اینکه باید سریال کیمیا رو ببینم وبعدی اینکه باید یه تایمی رو با عزیزانم چت کنم این اخری از ازهمه مهم تره وحسابی خستگیمو از تنم درمیاره.

کلاس موسیقم تمام هفته شده یه کلاس فوق العاده وبا انرژی زیاده قبلا که تکی میرفتم جوشو دوس نداشتم الان که گروهی شده وبا خیلیا دوست شدم برام یه حس خوب داره.

بعداینکه الان کارای هنریم وکاردستیهام زیاد شده(البته پدرگرامیم بهشون میگه بچه بازی)دیروز گفتش حالا دیگه کارت بانمدوسفال وفویل و مقواوکارتون رنگ وجسب واینا تموم شده رو اوردی به ظروف ولباسامون فردا پیرهنمو نقاشی نکنی با پیرهن گل گلی برم سرکار کلی بهش خندیدم گفتمش شایدم نقاشی کردم وقتی میپوشی دقت کن.

چندروز پیش بهترین وخاطره انگیز ترین کنسرت رو داشتیم برامن بهترین روز بود هیچوقت فراموشش نمیکنم.

چندوقتیه سعی دارم درکنار کارای دیگم درس هم بخونم برا ارشد(البته درس که چه عرض کنم فقط روزی چند تست کارمیکنم)به خودم قول دادم که تغییرکنم وبراش نهایت تلاشو میکنم حالا اگه باز به پله اولی که بودم رسیدم دیگه برام مهم نیست وناراحت نمیشم چون من نهایت تلاشمو کردم.

یکسال وقت داریم برای انجام یه کاری که خیلی ساله منتظرشیم ما به هیچ مانعی فکرنمیکنیم هیچ کاری نشد نداره نگاه به داشتها ونداشته ها نمیکنم ما از صفر استارت میزنیم به امید خدا موفق میشیم

  • Romi Joon