روزتولدم
امروز تولدمه اما اصلا خوشحال نیستم.
دلم تنگ شده؛ برای روزای بچگیم که همش دلم میخواست بزرگ بشم، فلان کارو بکنم، پولدار بشم، و …
دلم تنگ شده؛ واسه روزایی که اگه بعد سال و ماهی توی آسمون بالای سر کوچه پس کوچههای خاکی یه هواپیما رد میشد، اونقدر خوشحال میشدم که حد نداشت؛
دلم تنگ شده؛ واسه روزایی که فکر میکردم زور بابام از همهی آدما بیشتره؛
دلم تنگ شده؛ واسه دورانی که وقتی میرفتم تو اتاق و تنهایی اشک میریختم، مطمئن بودم الان یه نفر میاد نازمو میکشه…
دلم تنگ شده…
یاد آهنگ قشنگ خراطها افتادم ... دلم تنگه برای گریه کردن...
تولد؛ شاید بزرگترین اشتباه زندگی من …
منم مثه خیلی از آدمای دیگه روز تولدم خوشحالم نمی دونم چرا اما خوشحالم !
اما امسال تولدم یه چیزی کم داره
یه حس مبهم
یه علامت سوال
یه جای خالی
جای خالی یه تبریک خشک و خالی از طرف .....!!!!
امروز تولدمه و من به دلیل نا معلومی اصلا دلم نمی خواد به هیچ قیمتی ناراحت شم
درسته ! خیلی دوست داشتم که خیلی اتفاقها توی روز تولدم بیفتن اما نیفتادن
اما بازم نمی خوام ناراحت شم
امروز زدم رو دنده ی بی خیالی !
چراشو نمی دونم؟!؟!
- ۲ نظر
- ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۴
- ۲۸۷ نمایش